بسم الله الرحمن الرحیم
دیدهاید گاهی زنبور به اتاق خانهتان وارد میشود؟
پشت شیشه گیر میکند و راهی برای آزادی میجوید؟
شما درب پنجره را باز میکنید اما او همچنان پشت شیشهای که گیر کرده تلاش میکند...
اگر میدانست البته حتماً میرفت اما چون نمیداند گیر افتاده و در تلاش است.
شاید اگر زمان کافی باشد با این ور و آن ور زدن راه را بیابد... یا اگر زحمت هدایت شما را بپذیرد، شما به راهی که او را رها و آزاد خواهد کرد از آن شرایط برسد!!
اما اگر در همان مسیر باقی بماند و تلاش کند و فقط در همان منطقه بسته! مطمئناً که شیشه را نمیتواند سوراخ کند و آنجا خواهد ماند!
گاهی لازم است راه را عوض کرد، گاهی لازم است به دیگران و هدایت آنان خود را سپرد البته اگر قابل اعتماد باشد و به اندازه دلسوز و آگاه...
شاید زنبور در این هدایت بدش بیاید سختش شود حتی بخواهد با نیش زدن از دست شما بگریزد اما بعد از آزادی خواهد فهمید که نیت شما خیر اوست و او نمیدانسته!!
خداوند ما را هدایت فرماید و از دست جهلهایمان برهاند انشاالله.
البته اگر آن دستی که او را تغییر مسیر میدهد دستی فریبکار باشد چه؟ او را به قربانگاه ببرد چه؟
اما زنبور باید از کجا بداند این دست چه نیتی دارد و دست کیست؟!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
صفای درون، صفای باطن، خیر مطلق خواستن برای دیگران .... هیچ چیزی جای اینها را نمیگیرد پس از ایمان و صداقت؛
یعنی، ثمره ایمان است و اگر این نباشد ایمان در نقصان است!
بسم الله الرحمن الرحیم
و اینک،
چادر ملی و دانشجویی و غیره گرفته جای چادر را
که بنمایانند خود را و هیکل را و کیف خویشتن بر دوش!؟
کجایانند آنانکه ز حجب و غیرت و هستی ایمان ناب و پاک
بدانند این حجابی که برون ریزد درونت را
نمیبایست و شایسته است که نامش را بری بر حجب.
حجاب آنست تا بپوشاند ز زن زینت و از مردان نشان مردانگی باشد نه زیور
حجاب آنست تا گیرد صفای اندرونت را چو گوهر در صدف محکم
و بویت را و خویت را ، زبانت را و گوش و چشم و هوشت را
فقط تنها برای محرم و همسر نگه دارد و غیرت
نماد و نصف ایمانت حیا باشد تماماً نه در اغیار و در دامن
حجابت ار بود خود مظهر زینت، نشان دیدن، توجه، مظهر جلوت
نبایسته، نشایسته که نامش را بری بر حجب و اسمش گر چه چادر باشد و ملی و انواعش!
الا ای همنشین راست کردار خوش سیرت، نشان از نور هستی بر.
ز زهرا نور اطهر، ز زینب یاور و پیغامبر، ز معصومه شأن- دار برین روز محشر
که در نزد خداوند ایزد منان، بود کوچکترین رأسی در حسب و در معیار داور
و در یاری دین حق بکوش و بر وجودت کن دمادم پر فروز و شعلهور
که تا باشی ز اهل سابقون، نه از اهل ضرر یا اهل غبطه و ای کاشهای بیثمر
مخجول و مغبون از عمر کوچک در زمین سست و بیفرجام اکبر
که چون وقتی برافتد پرده غفلت ز خواب ناز دنیایی ببینی محضر رب را و شرمنده ز غفلتهای تنهایی و جمعی
نیک خواهی یافت آن را که ای کاش و ای افسوس تا بودم به سانی که شایستهاست بر یک عبد
و از اندوه خودکرده نمانی خسته و رنجور و تنها
--------
یاهو
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در کلامی گهربار می فرمایند: "شایسته نیست، مرد و زن با پوشیدن لباس بدن نما، دین و آخرت خود را بسوزانند، چرا که لباس نازک دین را از بین می برد."
بسمالله الرحمن الرحیم
برنامه "ساختمان پزشکان"؛
به اسم خنداندن و طنز و اینکه مردم نیاز به خنده دارند، همه اصل و ریشه ایمان مردمان را زیر پا آرام آرام له میکنند!
برداشتن حریم بین زن و مرد نامحرم، در خانوادهها و فامیل؛
برداشتن حرمت قرآنی که زنان را از بیان و لحن تحریکآمیز منع فرموده است؛
به طرزی نازک و ناپیدا، برداشتن حیاء و حریم در بین اعضای خانواده در بیان مسائل و انجام امور مختلف شیطنتآمیز؛
بهعنوان مثال،
وقتی در این برنامه، هرگز فردی برای ورود به منزل دیگری خبر نمی کند و یا اصطلاحا “یا الله” نمیگوید و مرد خانواده به سادگی با این قضیه کنار می آید، یا وقتی مردی برای همسر خود جشن تولدی با حضور مردان نامحرم می گیرد و از کادوی شال قرمز (از رنگهای موردتوجه و به عنوان سنبل فرهنگ منحوس و منحط Valentine) یک نامحرم به همسر خود تنها گلایه میکند که این کم است!!!
...باید از القای این بی غیرتی ها در جامعه اسلامی فریاد زد!
یا در سریال تلویزیونی "سراب":
عادی شدن روابط دختر و پسر در محیط دانشگاه؛
برداشتن حیای صدا زدن با اسم کوچک دختر و پسر؛
استفاده عمدی و چندین باره از واژه "دوست" میان دختران و پسران همکلاسی حتی توسط شخصیتهای مثلاً موجه سریال؛
....
اینها چه پیغام مسموی را در عمق فرهنگی جامعهای که باید خود را برای یک خیزش معنوی برای تبلور یک انتظار بزرگ و به ثمر رساندن عملی آن آماده نماید، تزریق میکند و العجب که جمعیت نمازگزار و اهل روزه و خانواده نیز از سم مهلک آن خابشان برده که هیچ بر ترویج ناصواب آن با خندههایی که نه نشان از تبسم معنامدار پیامبر رحمتشان دارد که برخاسته از نفس شیطانیاست که بهواسطه وسوسههای خناسان انسانی و شیطانی تحریک شده، چشمهایشان را از اثری که همان خندههای تدریجی بر روح و جسم و دل و جان آنان و خانواده و فرزند و خواهر و برادر و دوست خویش مینهند در خواب و مستی فرو رفتهاند.
امان از فتنههای آخرالزمانی که چون نفوذ شرک است در میان ایمان بندگان که از راه رفتن مورچهای سیاه بر سنگی صاف در شبی تاریک نیز مخفیتر است.
حیا منشأ تقوا و سرمایه و نشانه ایمان است و آنکه حیاء ندارد ایمان ندارد.
یا هو
وقتی اسم یک چیزی را میگذاری شیطنت، یعنی باری به آن میدهی که همچین جدی هم نبوده، بالاخره جوونی بوده، مهم نیست، خیلیها از این بدترهاشو داشتن و از این قبیل... در حالیکه بسیاری از شیطنتهای ما همان گناهان ما بودهاند که نیازمند استغفارند!!