مشتی بر فرهنگ

فرهنگ ما دیگر نیاز به تلنگر ندارد، باید با مشت بر او کوبید تا بیدار شود شاید!!!

مشتی بر فرهنگ

فرهنگ ما دیگر نیاز به تلنگر ندارد، باید با مشت بر او کوبید تا بیدار شود شاید!!!

راه، آزادی، هدایت

بسم الله الرحمن الرحیم


دیده‌اید گاهی زنبور به اتاق خانه‌تان وارد می‌شود؟

پشت شیشه گیر می‌کند و راهی برای آزادی می‌جوید؟

شما درب پنجره را باز می‌کنید اما او همچنان پشت شیشه‌ای که گیر کرده تلاش می‌کند...

اگر می‌دانست البته حتماً می‌رفت اما چون نمی‌داند گیر افتاده و در تلاش است.

شاید اگر زمان کافی باشد با این ور و آن ور زدن راه را بیابد... یا اگر زحمت هدایت شما را بپذیرد، شما به راهی که او را رها و آزاد خواهد کرد از آن شرایط برسد!!

اما اگر در همان مسیر باقی بماند و تلاش کند و فقط در همان منطقه بسته! مطمئناً که شیشه را نمی‌تواند سوراخ کند و آنجا خواهد ماند!

گاهی لازم است راه را عوض کرد، گاهی لازم است به دیگران و هدایت آنان خود را سپرد البته اگر قابل اعتماد باشد و به اندازه دلسوز و آگاه...

شاید زنبور در این هدایت بدش بیاید سختش شود حتی بخواهد با نیش زدن از دست شما بگریزد اما بعد از آزادی خواهد فهمید که نیت شما خیر اوست و او نمی‌دانسته!!

خداوند ما را هدایت فرماید و از دست جهل‌هایمان برهاند انشاالله.

البته اگر آن دستی که او را تغییر مسیر می‌دهد دستی فریبکار باشد چه؟ او را به قربانگاه ببرد چه؟

اما زنبور باید از کجا بداند این دست چه نیتی دارد و دست کیست؟!